سعی نکنید آن را درک کنید. احساسش کن »، می گوید باربارا (Clémence Poésy) کارشناس اسلحه در اوایل تنت - بدون شک بهترین توصیه یک فیلم به بینندگانش. هیجان هیجان انگیز کریستوفر نولان یک جعبه پازل زمانبر است که درک آن بسیار پیچیده ، گیج کننده و صحیح است - به معنای واقعی کلمه ، گفتگو اغلب به طور نامفهوم ناپاک است - به طوری که در یک زمان خاص ، باید همه تلاش ها را برای درک دقیق مار مار آن کنار بگذارید توطئه کنید و به راحتی با جریان پیش بروید. باید گفت که این نقطه عطف ، در این حماسه 2.5 ساعته خیلی زود اتفاق می افتد. با این حال ، کسانی که مایلند در امتداد طول موج جذاب آن ساحل کنند ، ممکن است دریابند که آخرین کارگردان Dunk و The Dark Knight چیزی شبیه به مظهر قانون متناوب وی است که بسیاری از امضاهای سینمایی و دلمشغولی های او را به ذات انتزاعی جذاب تبدیل می کند.
سرانجام در 15 دسامبر پس از تعطیلات بسیار تعجب برانگیز (و بحث برانگیز) VOD در سالن های سینما - مکان ایده آل برای اقدامات گسترده و گسترده آن ، جایی که یک گیشه 350 میلیون دلار به فروش می رساند - Tenet یک فیلم است که خودآگاه از آن تشکیل شده است بلوک های اساسی نولان. قهرمان آن یک عامل سیا به نام (و حتی نامیده می شود) Protagonist (جان دیوید واشنگتن) است ، و حماسه او شامل پوشیدن لباسهای جاسوسی و / یا لباسهای نظامی تاکتیکی ، تنظیم جت در نقاط مختلف جهانی ، تعامل با فروشندگان سایه بان اسلحه و مزدوران است. ، رانندگی با قایق های تندرو و پرواز با جت های باری غول پیکر ، مبارزه با افراد مسلح در جنگ تن به تن و پرش و مسابقه در اطراف شهرهای شبانه چشمک زن ، درگیر شدن در تیراندازی و تعقیب اتومبیل و گفتگوهای طولانی مدت در مورد قوانین حاکم بر سیستم ها و شرایط فوق العاده با سایر همکاران حرفه ای. با مجوز از فیلمبردار Hoyte van Hoytema ، همه چیز براق ، شوم و غریب به نظر می رسد ، و نمره به همان اندازه عظیم Ludwig Göransson در انفجارهای ناشنوا ، ی الکترونیک است. تقریباً تمام مواد تشکیل دهنده کارهای قبلی نولان در اینجا وجود دارد ، البته این بار به شکل نظری اولیه کاهش یافته است.
این همچنین شامل دستکاری زمان است ، که از Memento تا Inception تا Dunk یک تثبیت اصلی نولان بوده است. پس از بلعیدن آنچه که وی معتقد است قرص سیانور به دنبال حمله به خانه اپرا در کیف است ، شخصیت اصلی به طور مجازی زنده می شود و توسط یک سازمان مخفی معروف به Tenet ماموریت پیدا می کند تا ریشه گلوله ای را کشف کند ، که به لطف "وارونگی" می تواند به عقب برود زمان. این پدیده ها که به افراد و همچنین اشیاs گسترش می یابد ، مربوط به آنتروپی مع است و به نظر می رسد بیش از حد پیچیده و گیج کننده باشد. با این وجود ، قهرمان اصلی به سرعت این مفهوم را درک می کند و تلاش می کند تا سازنده گلوله راشناسایی کند
اولین ایستگاه قهرمان داستان بمبئی است ، جایی که یک همکار سایه بان به نام نیل (رابرت پتینسون) با نفوذ در یک طبقه بلند از طریق استفاده از طناب های بانجی مع به او کمک می کند ملاقات با پریا (دیمپل کاپادیا) را اجرا کند - روشی که نمونه نولان است هدیه ای برای پروازهای بزرگ فانتزی شهری. پریا قهرمان ما را به سمت یک پادشاه روسی به نام ساتور (کنت براناگ) هدایت می کند که همسرش کت (الیزابت دبیکی) یک بار به او یک گویای جعلی فروخته است. به عنوان مجازات ، کت اکنون زیر انگشت شست بی رحم همسرش زندگی می کند. ساتور یک شرور سرد و بی رحم است که مدت زمان زیادی از نمایش خود را در یک قایق تفریحی لوکس می گذراند ، اما او یک طرح کوچک نیست. با تشکر از خیرین از آینده ، ساتور به طور منظم پرداخت میله های طلا و همچنین سرنخ هایی را در مورد مکان یک دستگاه 9 تکه معروف به الگوریتم دریافت می کند ، که اگر ساخته شود ، آخرامان را ایجاد خواهد کرد - چیزی که نسل های آینده ساتور و زمین برای آن به وجود می آورد. دلایل بلافاصله روشن نیست ، هر دو می خواهند اتفاق بیفتند.
با این حال ، حتی توضیح تنت با چنین اصطلاحاتی ساده گمراه کننده است. لحظه به لحظه به نظر می رسد فیلم گیج کننده طراحی شده است و تلاش برای همگام شدن با منطق اساسی دادرسی ، کیفیتی معطوف به زندگی عزیز دارد که همه اینها ریشه در عنوان آن دارد - یک پالیندروم مربوط به "میدان ساتور" ، گروهی شامل پنج کلمه لاتین (تنت ، ساتور ، اپرا ، روتاس و آرپو) که همه در داستان نولان وجود دارد. از آنجا که صدا مخلوط شده است تا هر کلمه گفتاری دیگری را به عنوان یک رمز و راز گیج نگه دارد ، رعایت موارد دشوارتر از آن است که باید باشد (در خانه ، زیرنویس به شما کمک می کند تا این بار کاهش یابد). پس از مدت کوتاهی ، ساده تر می شود که پانوراماهای پر از باران محلی زیبا ، بازیگران جذاب و بسیار جدی ، و ترتیب وقایع مع قطعاتی را که در آن دشمنان به طور عجیب و غریب ، متوقف ، عقب و عقب دست و پنجه نرم می کنند ، آسان تر شود. چهارمین حالت ، اتومبیل ها به اشتباه در بزرگراه رانندگی می کنند و درگیری و جنگیدن با اسلحه در اطراف شخصیت های رو به جلو حرکت می کند. نولان این موارد را با ذوق و نشاط ، بزرگتر و بزرگتر انجام می دهد ، که اغلب باعث جلب توجه مردم از سوالات نصب شده و ناامیدکننده می شود که توسط داستانش ایجاد شده است.
اگرچه پاسخ اسمی برخی از این سeriesالات را می توان از طریق بسیاری از توضیح دهندگان طرح تشخیصی اینترنت دریافت ، اما پیچیدگی تنت عمدی است. همانطور که علامت تجاری وی است ، نولان متن خود را باپروپس فلفل می زند
انبارهای انحصاری در مورد بیعت های بین فردی ، پلوتونیوم خطرناک و مکانیک سفر در زمان. اما برخلاف فیلم های دیگر او ، این سخنان واضح و شفافیت کمی را ارائه می دهد. این فقط یک گوبلدیگوک طولانی مدت است که به نظر مهم می رسد در حالی که همه افراد را به صحنه بعدی می رساند - در نتیجه آن را معادل کلامی MacGuffin (یعنی الگوریتم) روایت می کند. گویی کارگردان عمداً سبک ، فرمول ها و دلمشغولی های موضوعی خود را تا استخوان خنک و خنک از بین می برد.
بنابراین ، جای تعجب نیست که ببینید مایکل کین برای یک صحنه به عنوان یک جاسوسی انگلیسی و فلانی که ناهار را با قهرمان داستان صرف می کند ، یا پیدا کردن جاسوس واشنگتن در حال ضرب و شتم یک گروه از بدخواهان در یک آشپزخانه با پوشش فولاد ضد زنگ ، یا پیدا کردن مرحله نهایی که به نتیجه گیری Inception منجر می شود به طور همزمان به یک تفنگ حمله مسلحانه تاول زده و گیج کننده تبدیل شود. هیچ وقت یک فیلم Nolan-y بیشتر از Tenet وجود نداشته است زیرا Tenet بیشتر مجموعه ای آکادمیک از موارد مورد علاقه نویسنده است و اینکه این فیلم به طور مداوم هیجان انگیز است ، به دلیل اهدای سازنده اش برای تزریق اکشن با مخلوطی از تهدید ، تنش و شکوه است. تجمل یخی
واشنگتن و پتینسون که از آنها خواسته اند فقط تنومند و خوش تیپ باشند ، از حضور جسمی کافی و خونسردی مطمئنی برخوردارند تا کاملا تحت تأثیر صدا و خشم اطراف قرار بگیرند. همین امر برای دبیکی به عنوان کات دائماً ناامید و براناغ به عنوان ساتور شیطانی پیش آمده است. با توجه به اینکه آنها نمونه های اولیه را بازی می کنند ، همه آنها تا آنجا که می توانند جذاب هستند. عمق عملکرد آنها عمیق نیست زیرا شخصیت ها فقط در دو بعد تصور شده اند. با این وجود در سراسر Tenet ، عمق واقعی بسیار کمتر از ظاهر آن اهمیت دارد. در پایان ، آنچه بیشترین اهمیت را دارد ، سطوح است. و از این نظر ، نولان به ندرت مخاطب خود را از بین می برد ، زیبایی شناسی او چنان پویا و نشاط آور است که این واقعیت را تحت الشعاع قرار می دهد آنچه اتفاق می افتد یک دسته از هاگواش پایان ژئوپلیتیک است.
به عبارت دیگر ، بهتر است هماهنگ شوید ، رها کنید و خود را به ریتم های تنش آور ، تعلیق ابریشمی و مهیج های مهیج تنت بسپارید ، شاید هیچ یک از صحنه های به یاد ماندنی تر از صحنه ای نباشد که در آن واشنگتن دشمن خود را با خرد کردن صورت خود با پنیر پایین می آورد رنده - منظره خیره کننده ای که در خانه ممکن است شما را مجبور به عقب زدن کند.
آرتا فرانکلین عمری طولانی داشت و هرگز از روایت ساده پوشاک-به-ثروت-به-اعتیاد-به مواد مخدر-تولد دوباره بسیاری از معاصرانش پیروی نکرد. فرانکلین در آسایش نسبی متولد شد و تحت تأثیر ترکیبی پیچیده از جاه طلبی بی رحمانه و تقوای فرزندی قرار گرفت تا فقر شدید. با این همه پیچیدگی ، لیسل تامی ، کارگردان تئاتر ، روایتی نسبتاً اساسی ، تا حد زیادی م effectiveثر ، ایجاد می کند و بر تلاش های فرانکلین برای یافتن صدای خود و سپس غلبه بر شیاطین که او را تحت تاثیر قرار می دهند تمرکز می کند. پس از صحنه های دوران کودکی با اسکای داکوتا ترنر جنیفر هادسون ، دوست داشتنی و با استعداد "ری" جوان ، در دهه و نیمی جایی که از سولیست کلیسا به سوپراستار جهانی رفت ، به عنوان آرتا بازی می کند. خواننده جوان نوارهای خود را با آواز خواندن در کلیسای پدرش (فارست ویتاکر) و در تورهای مختلف در سراسر کشور به دست آورد ، اما حرفه سکولار او مجموعه ای از شکست ها است تا اینکه او کار خود را با تهیه کننده جری وکسلر (مارک مارون) شروع می کند - علیرغم بی اعتمادی حسادت آمیز او. شوهر تد (مارلون وایانز). در پس مبارزات حرفه ای فرانکلین ، اسرار شخصی تاریک تر وجود دارد: این واقعیت که او اولین بار در سن 12 سالگی باردار شد و با قسمت های افسردگی دست و پنجه نرم کرد. فیلم به ارتباط او با مارتین لوتر کینگ جونیور (گیلبرت گلن براون) و مبارزات انتخاباتی وی در زمینه حقوق مدنی اشاره می کند ، اما در مورد میزان خطرناک بودن و پیشگام بودن وی کاملاً صحبت نمی کند. غالباً تمرکز فیلم بر حلیم ظاهری و ذخیره عمیقاً دختر یک کشیش است ، به طوری که گاهی اوقات اراده آهنی زیر آن را از دست می دهیم. این خانم فرانکلین ، خواننده قدیمی است که در سال 2008 بیانسه را صدا زد زیرا ظاهراً تینا ترنر را ملکه روح تلقی می کرد در حالی که او را در گرمی معرفی می کرد ، که موضوعی رادیکال تر می ساخت - و متاسفانه این فیلم به پایان نمی رسد. تقریباً تا آنجا خانواده فرانکلین در این امر دخیل بودند و شاید این امر برخی از مسطح ترین بخش های زندگی او را توضیح دهد. با این وجود ، کاملاً می توان از سرسپردگی و ناامیدی او نسبت به پدر کاریزماتیک خود استفاده کرد ، بدون اینکه بدانید آنها چگونه دو بارداری اولیه خود را طی کردند. هادسون به فرانکلین برتری می بخشد-واکنش های چهره او در حالی که ایستاده های شوهر پرخاشگر او بی ارزش هستند-اما دشوار است که شخصیت زیادی را در فیلمنامه ای که در رویدادهای تغییر دهنده جهان و نیمی از فهرست پشت فرانکلین حرکت می کند ، تطبیق دهید ، و در حالی که تامی داستان را به زیبایی پیش می برد. ، او تقریباً به اندازه موضوع خود نوآور نیست ، با عکسهای زیبا و ایستا و رویکرد عمدتا خطی. گوشت شگفت انگیزی در نگرش نزدیک ، محبت آمیز و شدید او نسبت به خواهرانش و عاشقانه های تندش روی استخوان باقی مانده است.
دن استیونز ، با چشمان آبی یخی و آلمانی با لهجه انگلیسی ، به امکانات کمیک عجیب و غریب تام متمایل است ، و جذابیت بسیار جالبی دارد ، زیرا او به نیازهای صاحب جدیدش توجه می کند ، خواه آماده کردن یک "صبحانه کوچک عاشقانه" یا مرتب کردن او. در ثانیه صاف می شود ایگرت به عنوان آلما ، زنی آسیب دیده را معرفی می کند که پس از یک دلشکستگی به محل کار خود عقب نشینی کرده است ، اما مراقب هرگونه ارتباط صمیمی جدید باشید. (یک صحنه مکانیسم توانایی های جنسی تام و درک حساس برنامه ریزی شده او از رضایت را آشکار می کند.) ساندرا هولر (تونی اردمان) طنز ناخوشایندی را به عنوان وکیل ربات ناپاک ارائه می دهد که آنها را به هم وصل می کند. تحقیقات آلما شعر غیرمنتظره ای را در متون باستانی کشف می کند ، اما آیا او می تواند عاشقانه هایی را نیز در مدارهای پیچیده تام پیدا کند؟ فیلمبرداری بندیکت نوینفلس از تابش نور خورشید ، چراغ های خیابان و دیوارهای سفید درخشان برای شبیه سازی بررسی دقیق در این امر تجربی استفاده می کند ، در حالی که فیلمنامه شرادر به طور سیستماتیک هر خط برنامه های احساسی آلما را رمزگشایی می کند. I'm Your Man یک داستان علمی تخیلی با روح و عاشقانه ای است که برای بزرگسالان نوشته شده است. درست مثل قهرمان مکانیکی اش ، این فیلم لطیف نیز جذاب ، هوشمند و به طرز حیله گرانه ای طراحی شده است تا بتواند دل شما را به دست آورد.
عنوان دانمارکی Wildland Kød & Blod است که به معنی "گوشت و خون" است. شاهکار اصلی با نه تنها برش فضایی اسکاند نوآر ، کارگردان تازه کار ژانت نوردال ، نه تنها با افشای قلب تیره احشایی خود ، بلکه با کردن روابط خانوادگی پیچیده ای که در مرکز داستان قرار دارد ، وارد می شود. در هر سرویس جریانی ، می توانید آن را تحت عنوان "جنایت" پیدا کنید ، اما این رنگ های مختلف آن ، از پرتره یک نوجوان ناراضی گرفته تا تمرین با وحشت محکم را رعایت نمی کند. نوردال ، کارگردان واحد دوم درام ی دانمارکی بورگن ، لحن منحصر به فرد خود را از همان ابتدا تنظیم می کند ، با یک عکس دلگیر کننده از یک ماشین واژگون و به دنبال آن یک مونتاژ اکسپرسیونیستی با جزئیات سفر به بیمارستان. معلوم می شود که آیدا (ساندرا گلدبرگ کامپ) 17 ساله از تصادف رانندگی جان مادر معتادش را نجات داده است. او سپس به عمه خود بودیل (سیدس بابت نودسن) ، که او را از دوران کودکی ندیده بود ، می رود و در حومه دانمارک زندگی می کند و در خانه با عموزاده هایش به سر می برد: یونس نر آلفا (Fjel Joachim Fjelstrup) ، مدام AWOL David (Elliott Crosset Hove) و بازیگران ویدئویی Mads (Besir Zeciri). بودیل خانه را با فضایی آفتابی اداره می کند که قلب فولادی را زیر و رو می کند. از آنجا که این قبیله نزدیک و حساس است ، تجارت خانوادگی یک راکت تهدید کننده برای جمع آوری بدهی است ، صحنه های اولیه فعالیت های پلید آنها روی چهره آیدا ظاهر می شود ، هنگامی که او در ماشین منتظر می ماند در حالی که برادران به کار خود در پس زمینه می روند. البته ، یکی از مجموعه ها به طرز وحشتناکی اشتباه می شود و آیدا مجبور می شود بین سکوت یا گفتن حقیقت به مددکار اجتماعی خود یکی را انتخاب کند. در نمای کلی ، کمی احساس Animal Kingdom-y به نظر می رسد ، اما Wildland دو نقطه تمایز دارد. اولین مورد فیلمبرداری نوردال است که به نوعی مناظر دانمارکی را شوم ساخته است ، لحظات کلیدی توسط نمره تکان دهنده فردریک هفمایر ردیابی می شود. ثانیاً ، این یک فیلم جنایی نادر است که به ن خود فضا می دهد ، کامپ به عنوان یک نوجوان ترسو فوق العاده و کنودسن همیشه عالی ، در عین حال دوست داشتنی و بی رحم ، به عنوان مادر شب. نتیجه ممکن است برای برخی خاموش باشد ، اما وایلدلند در نهایت یک درمان تنگ و پرتنش ارائه می دهد. Wildland یک فیلم گانگستری اصلی و جذاب است که به طور غیرمعمول توسط ن رانده می شود و با سکته های سنجیده و سنجیده روایت می شود. یک کارت تلفن منحصر به فرد برای کارگردان ژانت نوردال.
به نظر شما پرانو بیلی باند متولد ساختن فیلم های ترسناک بود. غوغا در و حتی موزیک ویدئوها جذابیت های او را آشکار می کند: وهم آور ، تاریک ، وحشتناک. حتی آلت تناسلی کاملا قطع شده وجود دارد. سانسور-اولین ویژگی او-زندگی را در فیلم کوتاه تند و زننده بیلی باند آغاز کرد. اما تفاوت مهمی با سانسور وجود دارد: این بار ، محور داستان او یک زن است. و نی که در فیلم های تندخو هستند به طور مرتب توسط مهاجمی ناشناخته مورد تعقیب ، و/یا مچ پای خود قرار می گیرند - ناخن های انگشتان به طور ناگهانی در گل فرو می روند. HOMEMOVIESREVIEWSC بررسی سنسور انید (نیهام الگار) در انگلستان تاچر به عنوان سانسور کننده فعالیت می کند: فیلم ها را برای محتوای شدید در اوج وحشت اخلاقی در مورد ناآرامی های ویدئویی بررسی می کند. اما سختگیری انید در مورد شغلش با تجزیه ناگهانی ناپدید شدن خواهرش متلاشی می شود. توسط تری وایت | ارسال شده در 16 08 2021 به نظر شما پرانو بیلی باند متولد ساختن فیلم های ترسناک بود. غوغا در و حتی موزیک ویدئوها جذابیت های او را آشکار می کند: وهم آور ، تاریک ، وحشتناک. حتی آلت تناسلی کاملا قطع شده وجود دارد. سانسور-اولین ویژگی او-زندگی را در فیلم کوتاه تند و زننده بیلی باند آغاز کرد. اما تفاوت مهمی با سانسور وجود دارد: این بار ، محور داستان او یک زن است. و نی که در فیلم های تندخو هستند به طور مرتب توسط مهاجمی ناشناخته مورد تعقیب ، و/یا مچ پای خود قرار می گیرند - ناخن های انگشتان به طور ناگهانی در گل فرو می روند. محتوای حمایت شده چرا نباید در مورد پاکسازی وحشت کنید توسط دانشگاه کاونتری این دنیایی است که سانسور بلافاصله شما را در آن غوطه ور می کند ، زیرا در فیلم های فازی باز می شود ، بافت غیرقابل انکار یک نوار ویدئویی. به سرعت در یک اتاق بدون پنجره و پر از دود قرار می گیرید زیرا دو سانسور فیلم را کالبد شکافی می کنند و اینید (الگار) یک دفترچه یادداشت دارد که حاوی یادداشت "چشم بر هم زدن-بسیار واقعی است" است. اینید کاملاً مری وایتهاوس نیست ، اما با بلوز دکمه دار و عینک های محکم با زنجیر ، فاصله چندانی با او ندارد. او به مادرش می گوید انگیزه او برای انجام کار سانسور "محافظت از مردم" است. چرا خیلی زود روشن می شود: او آخرین فردی بود که در خواهرش وقتی در کودکی در جنگل ناپدید شد. فیلم این سال را مطرح می کند: چه کسی با گذراندن این شرایط ، فیلم ها را برای زندگی سانسور می کند؟ چه کسی در تمام طول روز به تماشای فیلم های خشونت آمیز و تماشای دوباره آنها می نشیند؟ کسی که سعی می کند آنچه را که غیر از این است خارج از کنترل او باشد برطرف کند؟ یا ، همانطور که پیشنهاد می شود ، بی سر و صدا ، کسی که به دلایل دیگر ، فردی که ممکن است برای ما کمتر خوشایند باشد ، به سمت او کشیده شده است؟
نیکولاس کیج با ریش ریش ، خون آلود و حساب چند کلمه ای که دارد ، برای این ایندی جذاب جذاب ظاهر می شود ، نه قلم هایی از لحظات خشم آمیخته با الگوهای رفتاری و نه هیجان انگیز انتقامی شبیه به Taken که ممکن است انتظار آن را داشته باشید. این بازیگر نقش راب ، یک جنگل نشین اورگونیایی را بازی می کند که گوشت خوک شکارچی ترافل ، سیب ، در صحنه ای از تهاجم تکان دهنده به خانه به سرقت می رود. ما اطلاعات کمی در مورد زندگی او قبل از آن لحظه خشونت آمیز-حداقل نه-حداقل-ندارم ، اما مردی که از خط درخت بیرون می آید ، با چشم وحشی و شبح زده تر از قفس در پرنده آلن پارکر ، چیزی است که ما هرگز ندیده ایم. قبلا دیده شده. این شبیه یک دید بزرگ پا است. خوک (2021) Pignapping می تواند این کار را برای یک شخص انجام دهد ، اما نمی تواند کل داستان باشد. چیزی که بقیه فیلم را خاص می کند ، تلاش یک نفره کیج برای اپل نیست ، بلکه دنیایی است که او دوباره به آن وارد می شود: یک صحنه غذاخوری با غذاهای پورتلند که تقریباً از نظر طنز کاملاً دوست داشتنی است (حتی باشگاه مبارزه مخفی خود را دارد). تنها ارتباط راب با انسانها یک فروشنده ترافل و رانت کامارو است که به نام امیر (الکس ولف ، به اقیانوس های ناامنی شگفت انگیز برخورد می کند) ، که او را به رستوران های مختلف منحصر به فرد می برد. امیر با عذرخواهی از دروازه بان می گوید: "این بازی شبیه مرد بارانی بین داستین هافمن و تام کروز است:" او بودایی است.
ترس های پرش با صدای بلند در دستور کار دیوید بروکنر (The Ritual) در مقیاس کوچک اما هرگز ترسناک روانی کسل کننده نیست. ربکا هال بث است ، معلمی که شوهرش اوون (ایوان جونیگیت) جان خود را از دست داد و او را مجبور کرد تا تنها در یک دریاچه خلوت وحشتناک و خلوت زندگی کند که در طراحی های بزرگ به خانه نگاه می کند. مانند تمام تصورات مدرن هالیوود از بیوه بودن ، مشروب وجود دارد (اینجا براندی است) و کلیک کردن روی عکس های قدیمی در مک بوک تا زمانی که بث شروع به تجربه چیزهای عجیب و غریبی می کند: صدای تپش در ، یک شبح در دریاچه ، انفجار موسیقی AOR بیرون در نیمه شب فیلمسازی بروکنر زیباست و ترس را در دریاچه ایجاد کرده است. همانطور که بث مظنون است او توسط اوون تحت تعقیب قرار گرفته است-او همچنین آثار بعدی تجربه نزدیک به مرگ را نیز دارد-فیلمنامه نویسان بن کالینز و لوک پیوتروسکی بسیاری از جزئیات عجیب و غریب عکس ها را در تلفن اوون از زنی که ظاهر می کند ، ارائه می دهند. درست مانند بث ، یک یادداشت مرموز خودکشی ("هیچ چیز به دنبال تو نیست") ، خانه ای بر فراز دریاچه که تصویر آینه خود اوست و مجموعه ای از نقشه های وحشتناک الاغ. حتی در شرایط ماوراءالطبیعه چیلر شبح ، پیوستن به نقاط دشوار است. اما فیلمسازی بروکنر ، به جز استفاده بیش از حد از جلوه های صوتی بزرگ برای ایجاد شوک ، زیبا است و ترس را در دریاچه ایجاد می کند ، در حالی که هال-یک ژانر قوی پس از بیداری و هدیه-وحشت را افزایش می دهد. او نه تنها از بازی عناصر تیز و شکننده شخصیت بث نمی ترسد (اوایل صحنه فوق العاده ای وجود دارد که در آن نمای خود را رها می کند و صداقت کامل را به مادری که از درجه پسرش شکایت می کند ارائه می دهد) ، بلکه به طور کامل متعهد می شود صحنه های عجیب و غریب تری در فیلمنامه: لحظه ای به طور بالقوه قابل ملاحظه ای که در آن او را در آغوش گرفته است به طرز شگفت انگیزی مثر است. بث یک قهرمان ترسناک نادر است که به ماوراء طبیعت متمایل می شود تا اینکه از آن فرار می کند و هال آن قوس را برای تمام ارزشش بازی می کند.
نه سال پس از فیلم مهیج (به معنای واقعی کلمه) مارتا مارسی می مارلن ، نویسنده و کارگردان شان دورکین با داستانی کاملاً چالش برانگیز و کاملاً متفاوت باز می گردد. The Nest is Marriage Story که یک قطعه مجلسی کاملاً تزیین شده است ، با Escape To The Chateau ملاقات می کند ، یک تصویر عمیق از شکست رابطه در اتاقها و راهروهای یک عمارت بزرگ. به لطف اجراهای کاملاً تعدیل شده توسط جود لا و به ویژه کری The Leftovers ، فیلمی است که از قصه گویی معمولی به نفع رویکرد پیچیده و بیضوی اجتناب می کند که موضوعات متنوعی مانند نفس مرد ، کلاس و بهترین راه برای به هم خوردن را درگیر می کند. رهایی از اسب مرده مطمئناً به صبر و حوصله نیاز دارد ، اما پاداش های مفیدی را ارائه می دهد. لانه Nest در اواسط دهه 80 تنظیم می شود ، اما مانند یک فیلم هیجان انگیز دهه 90 باز می شود ، یک خانواده ثروتمند در یک خانه بزرگ آمریکایی زندگی می کنند ، دو اتومبیل در گاراژ ، یک دستگاه اسپرسو ، به طور کلی (یک آهنگ زهی از ریچارد Arcade Fire رید پری بر خطر تأکید می کند). به نظر می رسد خانواده مدل: پدر انگلیسی روری اوهارا (حقوق) ، مادر آمریکایی آلیسون () ، پسر ده ساله بن (چارلی شاتول) و دخترخوانده نوجوان روری سام (اوونا روشه). با وجود طعم خوب پولی ، دورکین آن را با ناراحتی هایی تزریق می کند که ایده آل یک واحد شاد را نادیده می گیرد. وقتی روری اعلام می کند که خانواده اش در انگلستان در حال افزایش هستند ، فیلم وسیله دیگری برای تقویت روابط پیدا می کند: یک عمارت عظیم و کمی فرسوده در ساری که روری با افتخار اعلام کرد که ضبط آلبوم را در خانه لد زپلین انجام داده است. آنها ممکن است در هتل Overlook زندگی کنند.
اگر به دنبال داستان سرایی معمولی با ضربات طرح و نقاط عطف هستید ، The Nest برای شما مناسب نیست. در عوض ، دورکین ، که در دوران کودکی بین ایالات متحده و انگلستان گشت و گذار می کرد ، تعدادی ویدئوهای داخلی را جمع آوری می کند که به آرامی به تصویری جذاب از ازدواج در بحران تبدیل می شود. هر چه جلوتر می رود ، هر صحنه جذاب تر از قسمت قبل می شود: شامی که در آن آلیسون روری را به خاطر مزخرفی درباره آنتونی هاپکینز در زمینه تئاتر ملی خوب صدا می کند. روری به مادرم (آن رید) در املاک شورا می رود ، یا توسط راننده مینی کابین (جیمز نلسون-جویس) در درس های زندگی آموزش می بیند.
در اینجا یک انیمیشن خانوادگی از پرو است که داستان جادویی را در آمازون با مجموعه ای از موجودات اساطیری از افسانه جنگل های بارانی می چرخاند - و مهمتر از همه ، از منظر شخصیت های بومی روایت می شود. بنابراین شرم آور است که خیلی چیزها در اینجا به طرز عجیبی احساس می شوند ، با وسواس های دیوانه وار و شخصیت های جانبی عجیب و غریب که بچه ها قبلاً در ده ها فیلم دیده اند. همانطور که ناامیدکننده است ، Ainbo قهرمان سرکش کمی پلاستیک به نظر می رسد: او یک دختر پر لوبیا در سنت موآنا است-با اراده قوی و شجاع-اما او مرا به یاد یک سورپرایز LOL اند! عروسک ، با چشمان درشت و جذابش ، کراپ تاپ زیبا و حاشیه بلندی شیک. تبلیغات با این حال ، یک حس ماجراجویی وجود دارد زیرا Ainbo - یک شکارچی کارآموز از قبیله ای در اعماق جنگل بارانی - به تنهایی برای نجات روستا اقدام می کند. (شما نیز چنین می کنید ، مانند یک تفریحگاه آبگرم لوکس از ویژگی Condé Nast Traveller به نظر می رسد.) تمام مکان توسط یک دیو جنگل شیطانی ، Yacuruna ، یک توده شکل دهنده دود سیاه با چشمان قرمز درخشان نفرین شده است (ممکن است او نیز چنین باشد) برای بچه های کوچک ترسناک است) مشکل اینجاست که قبیله Ainbo افسانه های قدیمی را رها کرده اند. هیچ کس داستان های او در مورد یاکورونا را باور نمی کند یا اینکه او دو حیوان روحی دارد که به او کمک می کنند: یک تاپیر ضعیف ، تند صحبت می کند و یک آرماندیلوی کم نور. تلاش Ainbo او را به یک لاک پشت غول پیکر افسانه ای ، Motelo Mama ، و سپس به یک تنبل بدخلق می برد. طرح مانیکال با موضوعی سازگار با محیط زیست اما درهم و برهم است. یک دقیقه تهدید برای روستای عینبو قطع درختان و استخراج غیرقانونی است ، لحظه دیگر یاکورونا است که احساس می کند یک پلیس بیرون است. مطمئناً بچه های پیش دبستانی برای این پیام که افراد مقصر هستند ، خیلی جوان نیستند؟ Ainbo: Spirit of the Amazon در 27 آگوست در سینماها اکران می شود
درباره این سایت